سرما خوردگی و یبوست را جزئی از وجود انسان می دانستند و آن را با گیاهان دارویی درمان می کردند و گاها اعتقاد بر این بود بیماری های ناشناخته پدیده های ماوراءطبیعه یا طلسم هستند.حال یک باور رایج وجود دارد که در جهان،اولین پزشکان جادوگران بودند و همینطور دعاهای مذهبی نقش اساسی در پزشکی ما قبل تاریخ داشته اند.
دعاهای مذهبی نقش اساسی در پزشکی ما قبل تاریخ داشت.
در بین النهرین باستان،عموما مردم قادر به تشخیص سحر و جادو از دارو نبودند.اگر بیماری نزد پزشک می آمد،پزشکان به جای معالجه توسط دارو،کلمات سحر آمیز را تجویز می کردند تا جهت درمان بیماری خوانده شود.
پزشکی اولیه:
بهدرستى گفته شده است که پزشکى آبستن از ميل طبيعى و زائيده ضرورت و نياز بوده است و نخستين پزشکان نخستين مردان و نخستين پرستاران نخستين زنان بودهاند. انسان دوران پيش از تاريخ برانگيخته از احساس همفکرى و مهرباني، همواره تابع دستور خويشاوندان خود، درصدد آن بوده که به هنگام بيمارى و گرفتاري، آنها را بهبود بخشد.
بهعلت محدود بودن دانش، بيمارىها در واقع تمام گرفتارىها و بلاهاى انسانِ نخستين بار به خشم خدايان و حلول روح شيطان در بدن، و در اثر کينهتوزى ستارگان و سيارات منسوب مىشد. اين نظريه انسانِ باستانى درباره بيمارىها بهعنوان تئورى ماوراءالطبيعه بيماري شناخته مىشود. پيامد منطقى اين نظريه آن بود که کار پزشکى انسان باستانى شامل فرونشاندن خشم خدايان بهوسيله کاهنان و جادوگران، قربانى کردن و راندن روح شيطان از بدن انسان بهوسيله افسونگرى و ديگر وسايل خام و بهکار بردن طلسم و تعويذ بهمنظور محافظت خود در برابر اثر روحهاى شيطاني، باشد. تجويز برخى گياهان يا داروهائى که اثر آنها هيچ يا مشکوک اما بىخطر و اميدوارکننده بودند هم در رابطه با ارضاء نياز يک کارى کردن بهوسيله جادوگران بهصورت توأم با دعا انجام مىگرفت. همچنين شواهدى وجود دارد که انسان پيش از تاريخ با ساختن اسبابهاى سنگى و چخماقى عمل ختنه، قطع اندام و سوراخ کردن جمجمه (ترهپاناسيون) را انجام مىداده است. و با اين ترتيب پزشکى در دوران پيش از تاريخ (در حدود پنج هزار سال پيش از تولد مسيح) آميختهاى از خرافات، مذهب، جادوگرى و تعويذ بوده است.
پزشکى ابتدائى تاريخ معينى ندارد و اکنون هم اگر در گوشه و کنار جهان جستوجو شود هنوز مراحل نخستين پزشکى در بسيارى از نقاط جهان در آسيا، آفريقا، آمريکاى لاتين و جزاير اقيانوس آرام، وجود دارد. فرضيه ماوراءطبيعه بيمارى که انسان نخستين به آن اعتقاد داشت هنوز هم هست. مثلاً هنوز هم در هندوستان مىتوان مردمى را يافت که از درمان مارگزيدگى بهوسيله برگى از کتاب ودا سخن مىگويند و ابتلاء به بيمارىهائى مانند جذام بهعنوان تنبيه شخص بهعلت گناهى که در گذشته مرتکب شده تلقى مىشود. با آن که انسان نخستين خود از بين رفته است ولى اخلاف او را - که حکيم سنتي ناميده مىشوند - در هر جائى مىتوان يافت. حکيمهاى سنتي در بين مردم زندگى مىکنند و درمانهائى که انجام مىدهند بر پايه مخلوطى از کارهاى مذهبي، جادوگرى و غير علمى است.
پزشکی بابل:
قرصهای خاک رس که بر روی آنها با خط میخی توسط پزشکان بین النهرین حکاکی شده است از نشانه های قدمت پزشکی در بین النهرین می باشد همین طور ستون سنگی حاوی قوانین حمورابی که هم اکنون در موزه لوور نگهداری می شود مربوط به قرن 18 پیش از میلاد است که نشاندهنده قوانین سخت برای پزشکان بوده و نشان می دهد اگر بیماری در اثر اشتباه پزشک جان خود را از دست می داد دست پزشک قطع میشده .این در حالیست که اگر بیمار کشته شده برده بود تنها وظیفه پزشک جایگزین کردن برده ای حای برده کشته شده بود.
درباره بابل هرودوت نوشته است در بابل بیمار را در خیابان قرار میدادند این موجب میشد که هر کس مشاوره و نظر خود را رارائه دهد و برای مشخص کردن دوره بیماری از غیب گویی که به وسیله بررسی کبد حیوان قربانی شده انجام میشد استفاده می کردند .
پزشکی مصر باستان:
ایمهوتپ Imhotep نخستین پزشک،وزیر پادشاه جوزر در هزاره سوم پیش از میلاد وطراح یکی از قدیمیترین هرمها است که بعدها به عنوان خدای پزشکی مصر و همرده با خدای یونانی آسکلپیوس یاد شدهاست. از مطالعه پاپیروسهای مصری دانش قویتری به دست آمدهاست به خصوص پاپیروسهای Ebers ادوین اسمیت که در قرن ۱۹ کشف شدند؛ اولی فهرستی از راههای جبران بلا، با جادوهای مناسب یا وردخوانی است؛ دومی رسالههای جراحی در درمان زخمها و صدمات دیگر است.
برخلاف آنچه که ممکن است انتظار رود، عمل گسترده از تخلیه بدن مرده در مصر، منجر به انجام مطالعه آناتومی انسان نشد؛ اما مومیاییهای حفظ شده نشان دادند که صاحب آنها در زمان زندگی از چه بیماریهایی، همچون: ورم مفاصل، سل، نقرس، پوسیدگی دندان، سنگ مثانه و سنگ صفرا رنج میبرده است.
جستوجو برای اطلاعات مربوط به طب کهن، طبیعتا منجر به راهنمایی ما از پاپیروسهای مصری به ادبیات عبری میشود؛ اگرچه کتاب مقدس، شامل اطلاعات کمی در شیوههای درمانی از عهد عتیق است؛ ولی سرشار از اطلاعاتی درباره بهداشت شخصی و اجتماعی است.
مصریان باستان، مانند یونانیان و رومیان باستان، اطلاعات و شواهد بسیار زیادی در مورد نگرش خود به پزشکی و دانش پزشکی که به دست آورده اند، به مورخان حاضر ارائه کرده اند. این شواهد از پاپیروسهای مختلف یافت شده در جستجوهای باستان شناسی به دست آمده است.
تاریخچه علم پزشکی چین:
قدمت طب سنتی چینی به 200سال قبل از میلاد برمیگردد . در قرن اول میلادی چینی ها، یک لیست از گیاهان دارویی و فرمولاسیونهای گیاهی تهیه و توسعه یافت. کتاب چینی کلاسیک گیاهان دارویی در دوران فرمانروایی مینگ از سال ۱۱۵۲ تا ۱۵۷۸، توسط (لی شی ژن به انگلیسیLi Shi-Zhen )نوشته شد.
پزشکى چين به حق،نخستين قسمت سازمان يافته پزشکى است که سابقه آن به ۲۷۰۰ سال پيش از ميلاد مسيح مىرسد. پزشکى چين بر پايه دو اصل يانگ (Yang) و يين (Yin) میباشد. که معتقد بودند يانگ بهعنوان اصل فعال و مردانه و يين بهعنوان اصل منفى و زنانه مىباشد و تعادل بين اين دو نيروى مخالف بهمعناى سلامتى خوب است. رعايت بهداشت، رژيم غذائى آبدرمانى،ماساژ بدن و داروها، توسط پزشکان چين بهکار گرفته مىشدند.
چينىها نخستين پيشگامان ايمنسازى بودهاند که براى پيشگيرى از آبله انساني، آبلهکوبى (Variolisation) انجام دادهاند. از نظر يک چينى بهترين پزشک کسى است که نه تنها اشخاص بيمار را درمان کند بلکه افرادى را که هنوز بيمار نشدهاند درمان کند.چينىها به پزشکى سنتى خود که به طور کامل با پزشکى نوين تلفيق شده است، وفادارى بسيار نشان مىدهند. نظام پزشکان پا برهنه چينى و طب سوزنى در سال هاى اخير توجه جهانيان را بهخود جلب کرده است.
تاریچه پزشکی هند:
در هندوستان از قدیم الایام بیمارستانهاییوجود دارد که برخی از مورخان تاریخ طب، قدمت آنها را به قرن ششم قبل از میلاد مسیح رساندهاند و آوردهاند که براساس ادبیات هند، بودا در قرن ششم قبل از میلاد مسیح، برای هر ده قریه یک طبیب تعیین و برای ضعفا، بیچارگان و افراد فلج، بیمارستان تأسیس کرده است.
نظامهاى پزشکى واقعاً هندى که منشأ و تکامل آنها از هند است عبارتند از آيورودا (Ayurveda) و سيدا (Siddha). نظام آيورودا در سراسر هند انجام مىشود و Siddha در مناطق تاميل زبان جنوب هند بهکار مىرود. اين دو نظام پزشکى هم به لحاظ نظرى و هم در عمل اختلاف ناچيزى دارند. روش پزشکى آيورودا حسب تعريف عبارت است از: علم زندگي و يا علمى که بهوسيله آن بتوان زندگى را طولانىتر کرد. منشأ اين نظام، تا ۵۰۰۰ سال پيش از ميلاد مسيح - و دوره وديک (Vedic) رديابى شده است. در آن دوره تاريخ پزشکى همراه با اشکال افسانهای از Sageها و پيامبران دانوانترى (Dhanvantri) بود. گفته مىشود که خداى پزشکى هندوها در نتيجه تلاطم اقيانوسها در ضمن يک مسابقه طنابکشي بين خدايان و ديوها زاده شده است. بر اساس نوشته های بعضى از مصنفان، علم پزشکى Atharveda يکى از چهار وداى Veda هندىها بهتدريج بهصورت علم پزشکى آيورودا در آمده است.
مشهورترين کسانى که در هند باستان در پزشکى آيورودايى کار کردهاند عبارتند از آتريا (Atreya) چاراکا، سوس روتا (Susruta) و واگ بهاتا (Vaghbhata). آتريا (در حدود ۸۰۰ سال پيش از ميلاد مسيح) بهعنوان نخستين آموزگار و پزشک بزرگ هند شناخته مىشود، وى در دانشگاه باستانى تاکسيلا (taxipa) - در حدود ۲۰ مايلى باختر راولپندى کنونى مىزيست. آيورودا برازنده دوران رشد و تکامل شگرف بودائىگرائي، بود و آشوکا (Ashoka) (دوران سلطنت حدود ۲۲۶ پيش از ميلاد مسيح) و ديگر شاهان بودائى آيورودا را بهعنوان پزشکى کشور شناخته و دانشکدهها و بيمارستانهاى عمومى چاراکا (۲۰۰ پس از ميلاد مسيح) را بنا کردند. وى معروفترين پزشک آيورودائى يک پزشک در بارشاه بودائى بهنام کانيسکا (Kaniska) بود. بر پايه آموزشهاى اَتريا، چاراکا کتاب معروف خود بهنام چاراکاساميتا (Charaka Samhita) را نوشت. سدههاى بسيار گياه روولفيا (Rauwollia) - که توسط پزشکان هندى بهکار مىرفت، رزپين Resepin بهتازگى از عصارههاى ريشهاى اين گياه گرفته شده و اثر شگفتآور آن در درمان پرفشارى خون اثبات شده است.
بايد به ديگر نظامهاى بومى پزشکى در هندوستان - مانند طب يونانى (Un...Tel،l)، و هومئوپاتى (Homeopathy) هم اشاره کرد. طب يونانى ريشه پزشکى يونان باستان دارد، و توسط حاکمان مسلمان هندوستان در حدود سده ششم ميلادى به هند وارد شد. در سده سيزدهم ميلادى اين نوع پزشکى و بعضى شهرهاى کوچک و بزرگ بهويژه دهلي، علىگره، لکنو و حيدرآباد بهخوبى جا افتاده بود، و تا سده هجدهم که انگليسها به آن کشور وارد شدند مورد تائيد حاکمان مسلمان هندوستان بود. هومئوپاتى يک نظام درمان داروئى بيمارى با مصرف مقدار اندکى دارو است که در اشخاص سالم نشانههائى شبيه آنچه در درمان بيمارى بهکار رود ايجاد مىکند. هومئوپاتى در چند کشور انجام مىشود ولى ادعا شده که هندوستان بيشترين پزشکان هومئوپاتى در دنيا را دارد.
پزشکی یونان باستان:
یونان باستان بسیار شبیه یونان امروزی بود. در دوران باستان یونان مجموعه ای از ایالات شهر بود. هر کدام از اینها از دیگران مستقل بودند اما فرهنگ و اعتقادات مذهبی مشابهی داشتند.
برای مدت طولانی، رشته پزشکی یک بعد عرفانی خاص را حفظ کرد. بیماری معمولاً به عنوان ابراز خشم الهی تلقی میشد که باید به هر قیمتی خاموش میشد. بنابراین، درمانها به طور معمول به شکل طلسم، وضو، تطهیر و نذری انجام میشد که توسط پزشکان کشیش در مکانهای مقدس خاص (مانند خدای پزشکی، اسکلپیوس، در اپیداوروس) اداره میشد.
در یونان، اولین کسی که از توجه به خدایان در طبابت خودداری کرد، بقراط (460 قبل از میلاد تا 377 قبل از میلاد) بود که نام خود را به سوگند اخلاقی که هنوز هم امروزه توسط پزشکان جوان غربی گرفته میشود، گذاشت.
در قرن بعدی کار ارسطو بعنوان اولین زیست شناس بزرگ دارای ارزش زیادی در پزشکی شد. بعنوان شاگرد افلاطون در آتن و معلم اسکندر کبیر، ارسطو تمام دنیای موجودات زنده را مورد مطالعه قرار داد. او آنچه را که امروزه بعنوان مبنای آناتومی مقایسه ای و جنین شناسی شناخته میشود پایه گذاری کرد و نظریات او تفکر علمی را برای ۲۰۰۰ سال بعدی تحت تاثیر قرار داد.
پزشکی ایران باستان:
در کتاب مقدس اوستا شاخههای از علم پزشکی ایران ذکر شدهاست و در اوستا از واژه (وی ماد معادل کنونی واژه پزشکی یا Medical) استفاده شدهاست.
طبابت و تحصیل در ایران سابقه طولانی دارد. طب باستانی ایران با سنتهای مختلف پزشکی از بین النهرین، مصر، هند، چین و یونان برای بیش از 4000 سال ترکیب شد و در قرن سیزدهم به هسته و پایه پزشکی در کشورهای اروپایی تبدیل شد. مراکز دانشگاهی ایران مانند دانشگاه جندی شاپور (قرن سوم پس از میلاد) بستر مناسبی برای اتحاد دانشمندان بزرگ تمدنهای مختلف بود. این مراکز با موفقیت از نظریههای پیشینیان خود پیروی کردند و تحقیقات علمی خود را تا حد زیادی در طول تاریخ گسترش دادند. پزشکان ایرانی در دوران تمدن شکوهمند اسلامی سهم بسزایی در پیشرفت علوم پزشکی داشتند.
موقعیت ایران در تقاطع شرق و غرب، آن را در قلب تحولات در هر دو پزشکی یونان باستان و هند قرار دادهاست؛ بسیاری از پیشرفتها توسط ایرانیان در هر دو دوران قبل و بعد از حمله اعراب و ورود اسلام به این دانش اضافه شد.
نخستین نسل از پزشکان پارسی در دانشگاه جندیشاپور آموزش دیده بودند که گفته میشود نخستین بیمارستان آموزشی بود که ساخته شدهاست؛ برای مثال، رازی نخستین پزشکی است که از مصرف الکل بهطور منظم در حرفه خود استفاده کرد.
رشته پزشکی در ایران دارای سابقه طولانی و به طور قابل توجهی غنی است که و دانشمندان مشهور زیادی را در اختیار جهان قرار داده است. مشاهدات بالینی عالی و معاینات فیزیکی و نوشتههای دانشمندان ایرانی مانند رازس (ابوبکر محمد بن زکریای رازی، 865-925 م)، حلی عباس (علی بنعباس المجوسی، متوفی 994 م)، ابن سینا (ابوعلی سینا، 980-1037 م) و جرجان (اسماعیل بن الحسین جرجانی، 110 م) همه رشتههای پزشکی را تحت تأثیر قرار دادند.
کتاب جامع پزشکی (الحاوی) به دست رازی، پزشک و شیمیدان بزرگ ایرانی نوشته شده است؛ او در این کتاب به ثبت بیماریها و نیز روشهای درمانی بهکاربردهشده پرداختهاست. همچنین کتاب رازی در معرفی دو بیماری سرخک و آبله در اروپا بسیار اثرگذار بود. ایران و ایران پژوهان به عنوان یکی از مهدهای تمدن کهن، کمکهای ارزنده بی شماری به دانش جمعی بشری کرده اند که بخش عمده آن چشم انداز علوم پزشکی است.
ابوعلی سینا فیلسوف و پزشک بزرگ، یک چهره پزشکی اثرگذار ایران است که کتاب قانون در طب او را برخی، معروفترین کتاب در تاریخ طب میدانند. این کتاب، متن استاندارد درسی پزشکی در سراسر اروپا تا عصر روشنگری بود.
تمدن اسلامی در رشته پزشکی به برتری رسید زیرا پزشکان آن سهم قابل توجهی در زمینه پزشکی از جمله آناتومی، چشم پزشکی، فارماکولوژی، داروسازی، فیزیولوژی و جراحی داشتند. کمک تمدن اسلامی به این رشتهها در پزشکی روندی تدریجی بود که صدها سال طول کشید. در زمان اولین سلسله بزرگ مسلمانان، یعنی خلافت امویان (661-750 میلادی)، این رشتهها در مراحل اولیه توسعه خود بودند و پیشرفت چندانی حاصل نشد. یکی از دلایل پیشرفت محدود در پزشکی در دوران خلافت اموی، تمرکز خلافت بر گسترش پس از رحلت حضرت محمد (632 میلادی) بود. تمرکز بر توسعهطلبی، منابع را از حوزههای دیگر، مانند پزشکی، هدایت کرد. اولویت بر این عوامل باعث شد که جمعیت انبوهی به این باور برسند که خداوند به دلیل توجه به معنویت، شفای بیماریها و امراض آنها را عنایت خواهد کرد.
عصر جدید پزشکی در ایران با تاسیس دارالفنون در سال 1851 آغاز میشود که تنها مرکز آموزش پزشکی مدرن قبل از آن بود. تأسیس دانشگاه تهران پس از تاسیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران در سال 1934 و بازگشت فارغ التحصیلان ایرانی از دانشکدههای پزشکی در اروپا، پیشرفتهای زیادی در توسعه و در اختیار قرار دادن نیروی انسانی آموزش دیده و دانشکدههای تخصصی پزشکی حاصل شد. پس از انقلاب اسلامی با روحیه استقلال طلبانه روزافزون با الهام از دولت ایران تعداد دانشکدههای پزشکی و دانشجویان پزشکی بیش از 10 برابر شد. برای اولین بار در تاریخ معاصر، دانشگاههای علوم پزشکی ایران شروع به ارائه مدارک تخصصی فوق لیسانس در علوم پایه، بالینی و مهندسی کردند.
پنج رشته پزشکی در ایران باستان:
آشو پزشک (آشو بئشزو):
که از واژه آشو به معنی پاک گرفته شدهاست و برابر با دانش بهداشت است؛ یعنی با رعایت پاکی و پاکیزگی، بیماران را درمان کرده و از پیدایش بیماریها پیشگیری میکردهاند.
دادپزشک (داتو بئشزو):
که از واژه داتو به معنای عدل و داد گرفته شدهاست و برابر با پزشکی قانونی است؛ در این رشته، با قوانین و دستورهای ویژهای سروکار داشتهاند.
کاردپزشک (کارتو بئشزو):
که از واژه کارتو به معنی کارد گرفته شدهاست و برابر با جراح است.
ارور پزشک (اورورو بئشزو):
که از واژه ارور به معنی گیاه گرفته شدهاست و برابر با پزشک داروساز است؛ این گروه از پزشکان با داروهای گیاهی سر و کار داشته و آنها را میشناختهاند و برای درمان به بیماران تجویز میکردهاند.
مانتره پزشک (مانترو بئشزو):
که از واژه مانتره به معنی سخن مقدس و آسمانی گرفته شدهاست و به نوعی برابر با روانپزشک است. این گروه با خواندن آیات کتاب دینی و ذکر و دعا، بیماران را درمان میکردند.
طب سنتی در هند،چین،ژاپن
تمدن هند در پزشکی با درمان های گیاهی به خوبی توسعه یافته بود.آتارواودا که متعلق به عصر اولیه است،این واقعیت را روشن می کند که هندی های اولیه از داروها و از گیاهان دارویی و سایر موارد سنتی جهت درمان بیماری ها استفاده می کردند.
800 تا 1000 سال قبل از میلاد با معرفی معاهدات پزشکی توسط چاکرا و سوشروتا جراح هند باستان عصر طلایی پزشکی محسوب می شود.پزشکان هندی از هر پنج حواس در تشخیص بیماری ها استفاده میکردند.
هندی ها در دوران باستان حدود 700 تا 800 گیاه دارویی را شناسایی کرده بودند.آنها حتی از اجزای بدن حیوانات برای درمان بیماری ها استفاده می کردند.
از سوی دیگر طب چینی در تاریخ اهمیت زیادی داشت.
چینی ها بر این اعتقاد بودند که بدن انسان از پنج عنصر چوب،آتش،زمین(خاک)،فلز،آب تشکیل شده است.از آن جایی که اعتقادات مذهبی چینی ها آن ها را از تنیدن اجساد مرده منع می کرد بنابراین دانش آناتومی آن ها بر اساس فرضیات بود.براساس آناتومی چینی باستان،بدن شامل پنج عضو بود:قلب،ریه،کبد،طحال،کلیه و رگ های خونی حاوی خون و هوا بود.
همه یا جزء زیادی از علم و دانش پزشکی مدیون بریدن یا همان کالبدشکافی اجساد انسان میباشد.
در دنیای امروز عمل پزشکی به سرعت تغییر کرد و پزشکان در تشخیص بیماری ها به صورت سیستماتیک تر عمل کردند.توسعه و استفاده از ضد عفونی کننده ها و داروهای بیهوشی در جراحی ها افزایش یافت و همینطور درمان ها و داروهای بسیاری از بیماری های کشنده در این دوران کشف شد و از طرفی بهداشت عمومی افزایش پیدا کرده و بسیاری از بیمارستانها توسعه یافتند.
اواسط قرن 18 و اوایل قرن 19 دوره ای بود که پزشکی به شدت حرفه ای شده و با پیشرفت پزشکی گزینه های شغل جدیدی برای زنان باز شد.
-منصوب به عنوان پرستار و پزشک
به عبارتی پزشکی را میتوان هنر و عمل تشخیص،پیش آگاهی،پیشگیری و درمان انواع بیماری ها تعریف کرد.سوشروتا برای اولین بار مفهوم تشخیص و پیش آگاهی را توسعه داد.اعتقاد بر این هست که بقراط کسی بود که پزشکی را کشف کرد.او حتی مجموعه بقراط را که مجموعه ای از حدود هفتاد اثر پزشکی است،نوشته است.به گفته بسیاری از مورخان،بقراط را پدر پزشکی مدرن می دانند.حتی گفته می شود که سوگند پزشکان امروزی قبل از شروع حرفه پزشکی توسط بقراط نوشته شده است.
پزشکی در عصر معاصر
همزمان با پیشرفت سایر علوم، بنیانهای رشته پزشکی نیز دچار شدند. پیدایش مداوم دانستهها و اطلاعات به همراه اکتشافات جدید در رشتههای علوم پایه ی پزشکی، به «علم نوین پزشکی» منجر گردید. رشته پزشکی در حال حاضر اگرچه پایههای خود را مدیون پیشینیان است ولی هنوز نیز از طب سنتی به عنوان منبع استفاده میکنند.
اوایل قرن بیست و یکم، که توسط ارتباطات گسترده جهانی، سفرهای بینالمللی، و اختلال بیسابقه انسانی در سیستمهای اکولوژیکی تسهیل میشود، توسط تعدادی از همهگیریهای جهانی جدید و همچنین مداوم از قرن بیستم تعریف شده است.
ظهور پزشکی شخصی در قرن بیست و یکم امکان توسعه تشخیص و درمانها را بر اساس ویژگیهای فردی یک فرد بهجای استفاده از شیوههای عمومی که پزشکی قرن بیستم را تعریف میکنند، ایجاد کرده است. حوزههایی مانند توالییابی DNA، نقشهبرداری ژنتیکی، ژن درمانی، پروتکلهای تصویربرداری، پروتئومیکس، درمان با سلولهای بنیادی و دستگاههای نظارت بیسیم سلامت همگی نوآوریهایی هستند که میتوانند به متخصصان پزشکی کمک کنند تا درمان را برای فرد تنظیم کنند.
جمع بندی
با آنکه درباره تاريخ پزشکى کتابهاى بسيارى نوشته شده، ولى داستان تکامل پزشکى را نمىتوان بهصورت کامل بيان کرد، داستان پزشکي، داستانى دراز است که نه تنها انسان را در دورههاى مختلف مراحل پيشرفت وي تحت تاثیر قرار داده بلکه فرهنگ و تمدن او را نیز در بر مىگيرد.
آقاى هنرى H.Siergerist مورخ پزشکى اعلام داشته که هر فرهنگى نظام پزشکى خود را بهوجود آورده و پزشکى چيزى جز يک جنبه از تاريخ هر فرهنگ نيست. آقاى Dubos يک گام پيشتر رفته و مىگويد پزشکى باستان امّالعلوم بوده و نقش مهمى در تلفيق فرهنگهاى نخستين ايفاء کرده است. چون نوعى ارتباط ارگانيک بين پزشکى و پيشرفت بشر وجود دارد، هر گونه شرح درباره پزشکى در يک دوره معين تاريخ بايد با توجه به تمدن و پيشرفت بشر در آن دوره در نظر گرفته شود، يعنى با توجه به فلسفه، مذهب، شرايط اقتصادي، شکل حکومتي، سطح آموزش، علم و آرزوهاى مردم.
تاریخ پزشکی:
دانش و علم پزشکی بدون شک گرانبهاترین و سودمندترین اتفاق در تاریخ بشریت محسوب می شود.
برخی از سنت های اولیه پزشکی از بابل،چین،مصر و هند آمده است.
اگرچه سابقه زیادی در مورد زمان وچگونگی استفاده از گیاهان به عنوان یک عامل شفا بخش وجود ندارد اما از نقاشی های باستانی کشف شده در جهان،مشخص می شود اعتقاد بر این بود که انسان های اولیه از گیاهان دارویی به عنوان عوامل شفا بخش استفاده می کردند.
انسان های اولیه از بیماری های مختلف و داروهای آن ها بی خبر بودند پس از روش آزمون و خطا برای کشف بیماری ها استفاده می کردند.
علیرغم پزشکی از دوران ماقبل تاریخ بوده است،اما در قرنهای اخیر از زمان ظهور علم مدرن پزشکی به ترکیبی از هنر و علم تبدیل شده است. به عنوان مثال، در حالی که تکنیک بخیه زدن برای بخیهها هنری است که از طریق تمرین آموخته میشود، دانش درباره آنچه در سطح سلولی و مولکولی در بافتهای در حال بخیه میافتد، از طریق علم به وجود میآید.
در ما قبل تاریخ شکل و نوع بیماریها بیشتر و متفاوت از عصر حاضر بوده چنانچه از شواهد موجود میتوان دریافت در بین افراد به دلیل کار با اجسام سنگین بیماری آرتروز بسیار شایع بوده است .
هم چنین شواهد نشان میدهد پیدا کردن خواص داروئی گیاهان با روش آزمون و خطا صورت گرفته است .